نه فغانی که ترکی، نه ترکی که قهرمانی، نه قهرمانی که حاج بابایی و همه دیگرانشان از فوتبال ایران، احترام و حمایت را طلب دارند و افسوس که این طلب به حق، مثل بسیاری از طلب های مالیاتی و قراردادی در فوتبال ایران وصول نمی شود که نمی شود.
داور باید بازی را به سود ما درآورد
علیرضا فغانی که به مسی تذکر داد و سوارز را توبیخ کرد و برای نیمار خطا
گرفت، اینجا اسیر بازیکنان و مربیانی است که به جای مربیگری، به جای کوچینگ
بازیکنان خودشان، چنین ایده ای دارند: «باید به داور فشار بیاوریم تا بازی
را برای ما در بیاورد».
افسوس که این باور حتی در سلولهای ناسازگار آقا معلم هم تنیده شده و حالا معلم قصه این فوتبال هم مثل داییها و قلعه نوییها و خیلیهای دیگر کت از تن می کند و به همین فغانی، که سطحش از سطح فوتبال ایران بالاتر است میتازد تا در کورس فریاد زدن بر سر داور از دیگران عقب نماند چون در شکست ها همیشه داوران را باید قربانی کرد و البته که چنین اتفاقی هم نه فقط از سوی مربیان و بازیکنان که از سوی مدیران و مسئولان هم تاییدیه می گیرد و البته اجرا و اکران می شود.
اول مرغ بود یا تخم مرغ؟
اول مرغ بود یا تخم مرغ؟ این پرسش را همه شنیده اید، همین پرسش حالا جلوی
چشم ما است که اول محیط را برای داوران وحشتناک و پر از فحاشی و قربانی
کردن کردیم، بعد داوران اشتباه کردند یا اول آنها اشتباه کردند بعد محیط را
اینگونه ساختیم؟
داور همیشه اشتباه هم دارد، اصالتا نمی توان داور را بدون اشتباه تصور کرد، حتی در جام جهانی، در دوئل مستقیم انگلستان و آلمان که نماد جنگ جهانی دوم بود هم توپ یک متر از روی خط عبور می کند و داور آن را گل نمی داند چه برسد به فوتبال ایران.
رفتار غیر فوتبالی
با این وجود در برخی خطاها اصلا داور مقصر نیست. مثلا در تبریز داور
کوچکترین اشتباهی نکرد، این لک و مدافعان و حتی تیموریان بودند که مرتکب
خطا شدند، آنها گلهای زیادی را نزدند، سه گل یک شکل دریافت کردند و
تیموریانشان هم بیدلیل کاری کرد که در مظان اخراج قرار بگیرد.
با این حال وزیر ورزش به تبریز رفت و با انداختن بار اشتباهات تراکتورسازی و آنها که اطلاعات غلط در مورد بازی سپاهان داده بودند روی شانههای داور، فغانی را مقصر معرفی کرد تا همه دیگران راحت باشند و همه آوار روی سر داوری که فینال آسیا و فینال جام باشگاه های جهان را سوت زد خراب شود تا این حرف ها ورزش و فوتبالی قلمداد نشوند.
چقدر حمله به داور از پورحیدری و حجازی و پروین به یاد دارید؟
در این بحث البته منهای بحث مدیریت در وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال پای
همه ارگانهای فرهنگی هم وسط است. کافی hست کمی به عقب برگردید و یک مورد،
تنها یک مورد اعتراض به داوری از زبان منصور پورحیدری بگویید که ادبیاتی
فاخر نداشته باشد. ما که به یاد نمیآوریم، در تمام دوران، علی پروین تنها
یک بار به جلال مرادی اعتراض سختی کرد که بعد هم بابت آن عذر خواهی کرد.
اعتراض به داور یک سیستم فوتبال شده
امروز اما اعتراض به داوری شده جزئی از بازی، شده جزو لاینفک، شده تاکتیک،
چیزی شبیه به ۴-۴-۲ یا ۳-۵-۲ داور در تنگنا قرار دارد، او تنها یک یا دو
اشتباه دارد اما مربی بیش از بیست اشتباه انجام میدهد، عوامل برگذاری بازی
بیش از سی اشتباه انجام میدهند و کسی آنها را نمیبیند، چون بلد نیست اما
داوری را بلد است، میفهمد توپ که به دست میخورد اسمش هند است ولی
نمیداند که کوچینگ حین بازی اشتباه معنایش چیست؟
...و اینگونه است که با فرهنگ تنزل کرده در جامعه، با سقوط اخلاق، هوادار نماها در فضای مجازی فحاشی میکنند و مسئولان تا رده های بالا به جای حق گویی، فقط سمت دلخوریها را عوض میکنند.